فال حافظ یلدایی:
ای دل آندم که خراب از مِی گلگون باشی بی زرو گنـج بصــد حشمـــت قـارون باشی
در مقامی که صـدارت به فقیـران بخشـنـد چشـم دارم که به جـاه از همـه افـزون باشی
در ره منـزل لیلـی که خطـرهاست در آن شــرط اوّل قــدم آنســت کـه مجـنـــون باشی
نقطـۀ عشـق نمودم به تو هان سهـو مکـن ور نــه چـون بنگـری از دایـره بیرون باشی
کاروان رفت وتودرخواب وبیابان درپیش کی روی ره زکه پرسی چه کنی چون باشی
تـاج شـاهی طلـبـی گـوهــر ذاتـی بنـمـای ور خـود از تخمـۀ جمشیــد و فریــدون باشی
ساغری نوش کن وجرعه برافلاک فشان چنـد و چنـد از غـــم ایّــام جگـر خـون باشی
حافظ از فقر مکن ناله که گر شعرا نیست
هیچ خوشدل نپسندد که تـو محـزون باشی
برچسب : نویسنده : ijaragheyeshadie بازدید : 203