از امروز بگو...

ساخت وبلاگ

линеечка цветочки

 

مردی، عارفی را دشنام داد، ولی او هیچ نگفت و آن ده را ترک نمود.

 

مرد را گفتند که دانی چه کس را ناسزا گفتی؟

 

گف: ندانم!

 

گفتند: او عارف بزرگی است.

 

پس مرد بر زندگی اش بیمناک گشت. در پی اش رفت و روزی دیگر

 

او را یافت. بر پایش افتاد و طلب بخشایش کرد.

 

عارف گفت: تو کیستی و چه می خواهی؟ طلب عفو از چه روی است؟

 

گفت: دیروز تو را دشنام دادم، حال نادم هستم و طلب بخشش دارم.

 

عارف گفت: از امروز بگو، من از دیروز هیچ ندانم.

 

 

"گذشتهرا درگذشتهبگذارید!"

 

 

 


برچسب‌ها: شکرانۀ شادی

چندلحظه شادی... ...
ما را در سایت چندلحظه شادی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ijaragheyeshadie بازدید : 202 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1396 ساعت: 10:59